معرفی کتاب ساره
پیوند: /hhttps://WWW.tahora_belag.ir
نویسنده:حسن شیردل
انتشارات:نشر شهید کاظمی
دستهبندی:دفاع مقدس
تعداد صفحات:400
معرفی کتاب ساره
در کتاب ساره، خاطرات ساره نیکخو، همسر سردار شهید علی خداداد را به قلم حسن و حسین شیردل میخوانیم.
کتاب ساده قلم روان و بیان دلنشینی دارد که با روایتی داستانی ما را به دنیای امیدها و آرزوها و رنج های یک همسر شهید میبرد. ساره نیکخو در این کتاب از سالهای کودکیاش، دوران مدرسهاش در سالهای انقلاب و جنگ و ازدواج و زندگی مشترکش با سردار شهید علی خداداد میگوید.
جملاتی از کتاب ساره
متأهلها را به مدارس روزانه را ه نمیدادند، برای همین در دوره نامزدی، در مدرسه شبانهروزی «قناد» ثبتنام کردم. من با دوستم عفت هم مدرسهای بودیم و با مدیر و معاون مدرسه صمیمی بودیم. خیلی شیک و باوقار رفتم و پروندهام را گرفتم و در مدرسه شبانه قناد ثبتنام کردم و از ۲ تا ۶ غروب میرفتم مدرسه.
همهٔ متأهلها یا آنهایی که مردود میشدند و خجالت میکشیدند بروند مدرسه، یا آنهایی که ترک تحصیل کرده بودند و دوباره حال و هوای درس خواندن به سرشان زده بود، آمده بودند آنجا. همان رشته تجربی را میخواندم. عفت با من بود. حمیده هم رفته بود چالوس و گاهی تلفن میزدیم و از حال هم باخبر میشدیم. من هم که این روزها پر بودم از علی آقا، هرکس مرا میدید، جای خالی او را به یادم میآورد. مردم از روی محبت خبر از حال کسی میگرفتند که دلتنگش بودم. نمیدانم اسمش را مرحم بگذارم یا زخم، امّا بالاخره همیشه بود و به مرور زمان با آن کنار آمدم.
۶ غروب هوا تاریک میشد و روزها که میرفتم مدرسه و میآمدم، کسی نبود با موتورسیکلت یا ماشین بیاید دنبالم و برگشتن به خانه سخت بود، برای همین میرفتم پیش مادرم و خانه نمیآمدم و دیگر از سر بی تجربگی، شام شب ته گرفته نبود، علی آقا هم نبود که با آن صبوری برود نان و پنیر بخرد، بگوییم و بخندیم و شاممان را بخوریم.
این کتاب را به تمامی علاقه مندان ادبیات پایدار دفاع مقدس پیشنهاد میکنم.